یاسمین کوچولو

همه چیز در مورد یاسمین مامان و بابا

یاسمین کوچولو

همه چیز در مورد یاسمین مامان و بابا

واکسن هجده ماهگی

دیروز رفتیم واکسن هجده ماهگیت رو زدیم دیگه بعد از این واکسن نداری تا مدرسه خدا رو شکر چند سال راحتیم. یه چیز جالب بگم برای اندازه گیری قد و وزنت بیشتر گریه زاری کردی تا واکسن زدن 

تعداد واکسنات هم زیاد بود یه دونه به دستت زد یه دونم به پات. وقتی اومدیم خونه تا چهار ساعت بعدش خوب بودی و چون استامینوفن خورده بودی خوابیدی وای وای وقتی بیدار شدی تبت بالا بود جای واکسن پات درد گرفته بود و شدیدا گریه میکردی دوباره استامینوفن دادم و کمپرس گرم کردم چون بهداشت گفته بود ولی فایده نداشت مامان نفس هم اینجا بود و خیلی کمک کرد ولی درد داشتی دیگه برات جا انداختم جلوی تلویزیون و تو که تا قبلش اصلا یه دقیقه هم بی حرکت نمیموندی برای اینکه پات درد نگیره حدود یک ساعت صاف خوابیدی و تکون نخوردی و تلویزیون دیدی انقد که ما هم که کنارت دراز کشیده بودیم خوابمون برد بعدشم که حوصلت سر رفت نشستی روی مبل و باز هم تکون نخوردی پات و صاف صاف نگه داشته بودی و تا کسی نزدیکت می شد جیغ میزدی یه دفعه هم اومدی راه بری که انقد پات درد میکرد لنگ میزدی و حتی حاضر نشدی مسیر رفته رو برگردی اومدم بغلت کردم تا امشب هم اصلا راه نرفتی یا نشستی تو بغل من یا خیلی کم تنهایی نشستی البته استامینوفن هم بهت اثر نداشت بروفن دادم تا دردت ول کرد چون دیشب از درد اروم نمی شدی مامان نفس بردت تو کوچه یکم چرخوندت تا خوابت برد.

الانا دیگه پاشدی که راه بری چند قدم لنگان لنگان از بغل من رفتی پیش بابا ولی درد داری.

 دلم برات کبابه مامانی اخه این چه کاریه که با بچه ها میکنن بچه سالم و مریض می کنن ولی ادم به بعدش که فکر می کنه که بچه در مقابل چه بیماری هایی واکسینه می شه حاضره میشه این درد و مشکلات و به جون بخره.


وزن 9600

قد 80

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد