یاسمین کوچولو

همه چیز در مورد یاسمین مامان و بابا

یاسمین کوچولو

همه چیز در مورد یاسمین مامان و بابا

خانه اسباب بازی

دیروز با دوستت ثمین جون رفتیم خانه کودک لنا. اولش خیلی اشنا نبودی ولی بعد از یک ساعت تازه به اونجا اشنا شدی و دیگه نمیومدی بریم خونه حسابی بازی کردی ایشالا هر چند وقت یکبار میبرمت چون هم میتونی بازی کنی و هم میتونی دوستای خوب پیدا کنی.

اینم عکساش (البته عکاسی ممنوع بود این چنتا رو هم یواشکی گرفتیم)


خدایا توانم رو زیاد کن

غمگینی آدم هایی که دوستشان دارم غمگینم می کند

گاهی دلم می خواهد با انگشتم گوشه لبشان را بالا ببرم شاید خنده یادشان بیاید

این که کاری از دستم بر نمی آید

این که زورم به دنیا نمی رسد

تلخ است 

خیلی تلخ ....

دختر گلم دیگه کامل نماز میخونه

دخترکم دیگه کامل یاد گرفته نماز بخونه هربار که من یا بابا یا مامان جون یا هر کسی نماز میخونه تو هم کنارش نماز میخونی برات جانماز و چادر هم جور کردم هم خونه داری هم خونه مامان جون و دیگه با چادر نماز می خونی


قربونت برم برم دخت گلم خدا پشت و پناهت 

پایش بیست و یک ماهگی

بعد از سه ماه 

وزن 9800

قد 80

باید بریم دکتر اینجوری نمیشه