یاسمین کوچولو

همه چیز در مورد یاسمین مامان و بابا

یاسمین کوچولو

همه چیز در مورد یاسمین مامان و بابا

پایش سه سالگی

بعد از اون مریضی هات و کم شدن وزنت هر چی وزنت میکردم نا امید میشدم برا همین چیزی ننوشتم قدتم که تغییری نمیکرد ولی دیگه گفتم سه سالگی تو پایشت رو بنویسم

وزن ۱۱.۵ کیلو

قد ۸۹ سانت

پایش دو سال و هشت ماهگی

وزن 11.200

قد 87

واقعا حرفی برای گفتن نمیمونه 

پایش دو سال و پنج ماهگی

دیگه میترسم قد و وزنتون بگیرم انگار به جا اینکه بزرگتر بشی آب میری ...!!!

وزن 10.800 تا 11

قد 86  کمتر از دوماه قبله!

پایش دو سال و سه ماهگی

این ماه که رفتیم دکتر تا پرونده و سطح رشد قبلت رو دید اول کلی اسمون ریسمون بافت که من منتظر رشد زیادی ازت نباشم بعد گفت با اون شیر ریسورس جونیور و شربت اشتهایی که داده نهایت نیم کیلو اضافه کرده باشه وقتی وزنت کردیم در کمال ناباوری 700 گرم اضافه کرده بودی خود دکترت کف کرده بود و من از خوشحالی بال بال می زدم گفت اگه همین روندو ادامه بدی تا سه ماه دیگه تازه میرسی به وزن نرمالت!

تو یک سال گذشته یک کیلو وزن گرفتی! یعنی 9 شهریور پارسال 9700 بودی!


وزن 10700

قد 87

پایش دو سال و دو ماهگی

دیگه بردمت دکتر خیلی نگرانتم دخترم

وزن:10

قد85.5


خدا رو شکر داری قد میکشی ولی وزنت اضافه نمیشه

دکتر یه شیرخشک مکمل غذایی داد و یه شربت اشتها اور تا ببینیم این چجوری افاقه میکنه

پایش دو سال و یک ماهگی

وزن 9.8

قد 84.5

مامان 

پایش دو سالگی

هنوز فرصت نکردم ببرمت مرکز بهداشت ولی تو خونه قد و وزنت و گرفتم 

قد 83

وزن 9.9

دور سر 46.5


خیلی قابل توجه نیست نه؟

پایش بیست و دو ماهگی

وزن : 10 کیلو

قد: 81

مینیون موندی دخترچه 

201309301909BOQ.gif

پایش بیست و یک ماهگی

بعد از سه ماه 

وزن 9800

قد 80

باید بریم دکتر اینجوری نمیشه

واکسن هجده ماهگی

دیروز رفتیم واکسن هجده ماهگیت رو زدیم دیگه بعد از این واکسن نداری تا مدرسه خدا رو شکر چند سال راحتیم. یه چیز جالب بگم برای اندازه گیری قد و وزنت بیشتر گریه زاری کردی تا واکسن زدن 

تعداد واکسنات هم زیاد بود یه دونه به دستت زد یه دونم به پات. وقتی اومدیم خونه تا چهار ساعت بعدش خوب بودی و چون استامینوفن خورده بودی خوابیدی وای وای وقتی بیدار شدی تبت بالا بود جای واکسن پات درد گرفته بود و شدیدا گریه میکردی دوباره استامینوفن دادم و کمپرس گرم کردم چون بهداشت گفته بود ولی فایده نداشت مامان نفس هم اینجا بود و خیلی کمک کرد ولی درد داشتی دیگه برات جا انداختم جلوی تلویزیون و تو که تا قبلش اصلا یه دقیقه هم بی حرکت نمیموندی برای اینکه پات درد نگیره حدود یک ساعت صاف خوابیدی و تکون نخوردی و تلویزیون دیدی انقد که ما هم که کنارت دراز کشیده بودیم خوابمون برد بعدشم که حوصلت سر رفت نشستی روی مبل و باز هم تکون نخوردی پات و صاف صاف نگه داشته بودی و تا کسی نزدیکت می شد جیغ میزدی یه دفعه هم اومدی راه بری که انقد پات درد میکرد لنگ میزدی و حتی حاضر نشدی مسیر رفته رو برگردی اومدم بغلت کردم تا امشب هم اصلا راه نرفتی یا نشستی تو بغل من یا خیلی کم تنهایی نشستی البته استامینوفن هم بهت اثر نداشت بروفن دادم تا دردت ول کرد چون دیشب از درد اروم نمی شدی مامان نفس بردت تو کوچه یکم چرخوندت تا خوابت برد.

الانا دیگه پاشدی که راه بری چند قدم لنگان لنگان از بغل من رفتی پیش بابا ولی درد داری.

 دلم برات کبابه مامانی اخه این چه کاریه که با بچه ها میکنن بچه سالم و مریض می کنن ولی ادم به بعدش که فکر می کنه که بچه در مقابل چه بیماری هایی واکسینه می شه حاضره میشه این درد و مشکلات و به جون بخره.


وزن 9600

قد 80

واکسن یک سالگی

بازم نوبت واکسن رسید صبح با هم رفتیم مرکز بهداشت و واکسنتو زدیم




االهی بگردم برات خیلی اذیت شدی تب کردی و پات هم درد میکرد از روی صندلیت بلند نمیشدی