یاسمین کوچولو

همه چیز در مورد یاسمین مامان و بابا

یاسمین کوچولو

همه چیز در مورد یاسمین مامان و بابا

خانه اسباب بازی

دوباره رفتیم خانه اسباب بازی این دفعه دوستای بیشتری اومدن و البته عکس بیشتری انداختیم

خیلی بهمون خوش گذت و کلی بازی کردیم . دیداری هم از آرنیکا، ثنا، امیرعلی و پارسا جونیا و ماماناشون تازه شد البته پارسا و مامانش زهرا جون رو برای بار اول بود میدیدیم ولی خیلی مهربون و دوست داشتنی بودن

امیدوارم بازم با هم بریم بازییی

رویش هفدهمین دندانت مبارک عشقم + سفر بابا

دوباره بعد از یک هفته اعتصاب غذا یه دندونت زد بیرون البته دیگه به این راحتیا کسی متوجه نمیشه با کلی کنکاش توی دهنت وقتی خواب بودی اون ریزه کوچولوی تیز و پیدا کردم ، دندان آسیاب دوم سمت راست بالا




پ.ن. امروز بابا رفت مسافرت و دو هفته نیست امیدوارم خیلی اذیت نکنی و بهونه بابا رو نگیری


پ.ن.2. الان دو هفته بعده واقعا دهنم... بهونه که میگرفتی هیچ موقع خواب باید دو ساعت باهات کلنجار میرفتم تا بخوابی و کلی گریه زاری داشتیم هر شب به حدی که دیگه خواب از سرم می پرید!


پ.ن.3. بابا که اومد تا 24 ساعت از بقلش پایین نیومدی حتی با هم رفتین سر کار تا حدود یک ماه هم اضطراب جدایی داشتی بمیرم برات گل دخترم

پایش دو سالگی

هنوز فرصت نکردم ببرمت مرکز بهداشت ولی تو خونه قد و وزنت و گرفتم 

قد 83

وزن 9.9

دور سر 46.5


خیلی قابل توجه نیست نه؟

تولد دو سالگیت مبارک عشق مامان و بابا

یاسمییییین دو ساله شدیییی

روز به روز شیطون و بازیگوش و شیرین زبون تر می شی دوستت دارم عزیزم

تم تولد امسالت مینی موس بود البته امسال وسایلشو اماده گرفتم دیگه وقت نمی کنم خیلی بشینم پای کامپیوتر و تم طراحی کنم ولی همه چیز عالی بود و مثل پارسال مامان جون بابا جونا و عمه و خاله با شوهراشون دعوت بودن و همه خیلی زحمت کشیدن مخصوصا خاله که از صبح اومده بود و کلی کمکم کرد

از دیروز یه سره کلاه تولد و می ذاری سرت و شعر تولد و میخونی خیلی هم ذوق داری قشنگ معلومه که متوجهی چه خبره وقتی هم مهمونا اومدن کلی براشون ذوق کردی  و با اون زبون شیرین لهجه دارت می گفتی "همه اومدن "و همچنین موقع فوت کردن شمع که چهار پنج بار شمع روشن کردیم تا فوت کنی دیگه صدای همه درومده بود دلشون کیک می خواست!

سر باز کردن کادو ها هم که دیگه نگوووو هر کدوم و باز می کردی با شادی می گفتی "مال منههه" و بلند می شدی که بری بازی کنی بعد بهت می گفتیم حالا این یکی رو هم باز کن و دوباره همین طور آ[ر سرم همه رو باز کردی و باهاشون بازی کردی و انقدر مشغول بودی که اصلا شام نخوردی

ولی موقع رفتنشونم کلی ناراحتی کردی که "نرین نرین بمونین منم میام".

ادامه مطلب عکسا 

ادامه مطلب ...

توانایی های کسب شده تا پایان سال دوم

1- به خوبی با عروسک هایش بازی می کند.

2- اشکال هندسی را می شناسد: مربع، دایره، بیضی، گل، مثلث، ستاره، فلش، ذوزنقه، به علاوه، قلب،

3- جمله می گوید.

4- لباس های ساده (کاپشن و کلاه و شلوار) را خودش در می اورد و می پوشد.

5- شعر میخواند.(تاب تاب عباسی...، چشم چشم دو ابرو...، من بچه جونی هستم...،حسنی نگو یه دسته گل...شالاب شولوب آب بازی...

6- پازل ساده می سازد.

7- حرکات نماز خواندن را یاد گرفته است.

8- تا ده را می شمارد.

9- کلمات سه بخشی را راحت تلفظ می کند.

10- اسمش را می گوید.

11- صلوات می فرستد.

12- نیمی از سوره توحید را حفظ است.

13- جمله می گوید.