یاسمین کوچولو

همه چیز در مورد یاسمین مامان و بابا

یاسمین کوچولو

همه چیز در مورد یاسمین مامان و بابا

تولد مامان

تولد تولد تولدم مبارک 


چند روز دیگه تولد مامانیه ولی امروز جشن گرفتیم و به خاطر اینکه نمیتونم لبنیات بخورم خودم کیک پختم بدون شیر!

البته روشو با خامه تزیین کردم که بقیه بدشون نیاد و بخورن ولی خودم خامه هاشو جدا کردم

تو هم همش دلت میخواست شمع های روی کیک و بگیری


بفرمایید کیک آلبالویی


به پهلو شدن...

امروز اولین باری بود که به پهلو شدی یکم توی چرخیدن و سینه خیز رفتن تنبلی و بیشتر دوست داری وایسی و راه بری یا بشینی توی روروک امروزم برای اینکه هم دستت تو دهنت باشه هم پاتو بگیری به پهلو شده بودی



امیدوارم زودتر این تنبلیتو بذاری کنار دخترچه



تازگی یاد گرفتی با چرخونک روی روروک بازی کنی و بچرخونیش خیلی این کار و دوست داری و هرجا که باشی اگه روروک ببینی شیرجه میری سمتش تا حالا چند بار داشتی از دستمون میفتادی چون خودت پرت میکنی طرف چیزی که میخوای ماشالا زورتم زیاده ما پست بر نمیایم


اینم فیلمش



خدا رو شکر

عزیز دلم از اولین روزی که دیگه شیر نخوردی 2 ماه میگذره 


خیلی ریزه میزه شدی و وزن گیریت اصلا خوب نبوده آخرین باری که رفتیم دکتر وقتی دید که من و بابا چقدر ناراحتیم پیشنهاد کرد که من یه رژیم بدون لبنیات بگیرم گفت شاید شما به پروتئین گاوی حساسیت داری با این که این علایم براش خیلی نادره. اگه خوب شد که من دو سال باید رژیم داشته باشم اگه خوب نشد که ینی دخترت بد غذاست و باید بسوزی و بسازی


الان 5 روزه که من رژیم دارم و خیلی بهم سخت میگذره چون من عاشق شیر هستم و اگه نخورم انگار یه چیزیم کمه ولی خدا رو شکر تو شیر خوردنت بهتر شده و دیگه راحت سینمو میگیری البته غذای کمکی هم بهت میدم یکم تپل تر و سرحال تر شدی

من تمام سختیهاشو به جون میخرم تا دیگه اذیت نشی دخترم 


بمیرم برات که دو ماهه چقدر زجر کشیدی و با اینکه گشنت بوده نمیتونستی شیر بخوری 


(پ.ن. مامان ببین موهامو فشن کردم)

یاسمین و نمایشگاه ام بی سی و تلویزیون

عزیز دلم پارسال شما تو دلم بودی که رفتیم نمایشگاه مادر کودک نوزاد ولی امسال تو بغلم بودی و با خاله منصوره که پسر گلش تو دلشه رفتیم نمایشگاه

ماشالا انقدر خوردنی هستی که هر می دیدت قربون صدقت می رفت و در آخر هم از طرف واحد مرکزیه خبر اومدن و از من و شما مصاحبه کردن و شب هم توی اخبار پخش شد

خیلی معروف شدیا مامانی همه فامیل زنگ زدن خونمون که تو تلویزیون دیدیمتون 


اینم فیلمشه که تو تلویزیون نشون دادن


http://s4.picofile.com/file/7945614187/201306110706_0018.flv.html


البته خیلی بیشتر باهامون مصاحبه کرده بود ولی همین قدرشو تو تی وی نشون داد!

تاپ بابا ساز

از اونجا که شیر نمیخوری و سخت به خواب میری ( جون گرسنه ای) بابا برات یه تاب درست کرده تا توی اون هم بازی کنی هم کم کم خوابت ببره تا بتونم شیرت بدم اینم عکس و فیلمش





http://s4.picofile.com/file/7984923010/005_11_.mp4.html

یه خواب راحت

ماه اول

اولین خواب راحت تو این دنیا


کوفته برنجی مامان



آخیش با یه شیکم سیر چقدر خواب میچسبه



وااایی چقدر سر بالاییه 


ماه دوم

من به خودم افتخار میکنم


شششش خوابیدم


ماه سوم

ششش بازم خوابیدم


ماه پنجم

با تاپی که بابا برات درست کرده راحت راحت میخوابی


وقتی درست شیر میخوری بیهوش میشی


ماه ششم

ببین چه زود بزرگ شدی مامانی


موهاتم فشن شده و بلند


عکس

گل گلدون مامان و بابا




هندونه بی دونه.....


اولین غذای کمکی

دختر گلم الان چند ماهه که خوب وزن نمیگیری شیرم که نمیخوری با دکترت مشورت کردم گفت اصلا بهش غذا کمکی نده فقط میتونی شیر خشک بدی که البته اونم اصلا نمیخوری ینی تو دهنت نمیکنیا 

بنابراین بی توجه به حرف دکتر از بعد از اینکه سرماخوردگیت خوب شد ینی 4 ماه و 10 روزگیت با شیره بادوم غذای کمکیت رو شروع کردم بعد از 5 روز لعاب برنجو دادم که خیلی دوست داشتی و میخوردیو دنبال بقیش بودی

از 4 ماه و 20 روز فرنی رو شروع کردم و از 4 ماه و 25 روز حریره بادوم دادم بهت که اونا رو هم خیلی دوست داشتی

البته شیر خوردنت هم بهتر شده

ولی بقیه غذاهارو میذارم بعد از پایان 6 ماهگیت بهت میدم از بس که این دکترا آدم و میترسونن که ال میشه و بل میشه

عکس بازی

قربونت برم که انقدر روروک دوست داری


مامان من بازی میکنم تو تفامو جمع کن من وقت ندارم


همه عروسکاتو کندی که شیطون بلا!

عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

دخمل گلم این یه هفته ای که مریض بودی انگار دارو ها آرومترت کرده و چند باری تو بیداری هم شیر میخوری و سیر میشی البته از وقتی هوا تاریک میشه باز همون اش و همون کاسس


ولی خب خدا رو شکر خیلی بهتر از قبلی

واکسن 4 ماهگی

دختر گلم یاسمینم شنبه واکسن چهارماهگیت و زدی و تا شب تب کردی البته مرتب هر 4 ساعت بهت استامینوفن میدادم ولی تا شب تبت خیلی رفت بالا و از 39 گذشت که با بابا پاشویت کردیم و سرتو خنک کردیم از قبلش کمی سرفه و عطسه میکردی که از بعد از واکسن شدیدتر شد و تا شب خیلی شدید شد یکشنبه رفتیم دکتر و مجددا کلی دارو بهت داد  که با دارو های رفلاکست میشه 7 تا که باید تو یه روز بخوری

دیفن هیدرامین

پروسپان

ازیترومایسین

فنیل افرین

استامینوفن

رانیتیدین

نکسیوم



انقدر داروهات زیاده که ساعت هاشو نوشتم تا یادم نره کی و چقدر باید بهت بدم



بمیرم برات انقدر بیحال شدی که حال بازی کردن هم نداری



پایش رشدت هم اینجوری بود

وزن 5970 کیلو

قد 63 سانت

دور سر 41


داری قاچاقی بزرگ میشی با این شیر نخوردنت

توانایی های کسب کرده در ماه چهارم

1- نشستن با کمک

2- گفتن اصوات هام و بوو و قن

3- پوف کردن

4- بلند کردن سر از بالش

5- نسشتن کوتاه مدت در روروک

6- گرفتن دست ها به هم

7- گذاشتن کف پا روی زمین در حالت خوابیده

8- جیغ زدن

9- گرفتن محکم عروسک ها و کشیدن آن ها

یاس باغ


این لباس قشنگت و مامان جون برات دوختن خیلی بهت میاد گل یاسم



آخ آخ چقدر هوس آبتنی کردم



استخر و با تفام پر کردم


خودم گلم مامانی

هنوز هم....

مامانی الا یک ماهه که تو بیداری شیر نمیخوری دقیقا یادمه اون روزو صبح که بیدار شدی کلی با هم خندیدیم عوضت کردم و نشستم روی مبل تا شیرت بدم دو تا قلب که خوردی هی سرک میکشیدی بالا و تو اشپزخونه رو نگاه میکردی هر کاریت کردم سینم و نگرفتی و کلا دیگه نگرفتی که نگرفتی 

دیروز دکتره تو تلویزیون میگفت از علایم رفلاکس شدیده که شیر نمیخورن بچه ها خب الان سه هفته شده که تحت درمانی و بهتر شدی ولی انگار دورش سه ماهه


ایشالا زودتر خوب شی نی نی کوچولوی من خیلی داری اذیت میشی


پ.ن. امروز سالگرد ازدواجمون بود اما شما انقد که جیغ زدی مهلت ندادی کمی هم به خودمون برسیم ;-)

اولین شمال

یاسمین گلم عید فطر طبق هر سال رفتیم کلاردشت و این اولین سفر طولانیت بود 

انقده اونجا سرد بود که همش میپوشوندمت و چون هوا مه بود نمیشد ببریمت بیرون چون خیس میشدی

یه روز هم رفتیم لب دریا 

اونجا هوا خوب بود شرجی هم نبود خیلی


خیلی اذیت نکردی به جز شب ها موقع خواب و این که زودتر برگشتیم تا به ترافیک نخوریم اما چشمت روز بد نبینه که 8 ساعت تو ترافیک بودیم و هممون خسته شده بودیم شمام کلافه شده بودی و گریه میکردی

آزمایش مجدد

یاسمین گلم دوباره آزمایش ازت گرفتم و دیرزوز جوابش اومد خدا رو شکر عفونت کامل رفته بود ولی شما هنوز خوب شیر نمیخوری انقد گریه کردی صورتت شده یه ذره و شبا زیر چشمت گود میفته

الهی فدات شم مامانی


فاجعه

یاسمین گلم ده روزی هست که راحت شیر نمیخوری یعنی در واقع وقتی هشیاری اصلا شیر نمیخوری اول باید بخوابونیمت بعد بهت شیر بدیم که البته خیلی زجر آوره چون گشنته و گریه میکنی  تا از حال بری و بخوابی واقعا نمیدونم علت این اتفاق چیه ؟؟؟؟

اینم صدای گریه برای گرسنگیته:


http://s2.picofile.com/file/7874182575/%DA%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%DA%AF%DB%8C.3ga.html


بعد وقتی نمیتونی شیر بخوری لجت میگیره و اینجوری گریه میکنی:


http://s1.picofile.com/file/7874183117/%D9%84%D8%AC.3ga.html


واقعا دل آدم ریش میشه برات


تا حالا 5تا دکتر رفتیم که البته دکتر حاتمی که خیلی با دقت به همه حالاتت و اتفاقات گوش داد فهمید که علایم عفونت ادراری و رفلاکس و داری آزمایش ادرار و سونوگرافی از معده هم دادیم که تایید شد و الان چهار روزه که داری دارو مصرف میکنی و کمی بهتر شدی البته ما هم دستمون اومده که چجوری آرومت کنیم

دکتر گفت همیشه تا یک سال باید نیمه نشسته باشی حتی در خواب و چون زیر سرت بلند شده تو خواب خر خر میکنی اینم صدات:


http://s1.picofile.com/file/7874174080/%D8%AE%D8%B1%D8%AE%D8%B11.3ga.html


http://s3.picofile.com/file/7874182040/%D8%AE%D8%B1%D8%AE%D8%B12.3ga.html


فقط باید خیلی با دقت گوش بدی کمه صداش


امیدوارم زود زود خوب شی عزیز دلم واقعا طاقت گریه ها و عذاب کشیدنتو ندارم


اینم وقتی سرحالی و دوست داری باهات صحبت کنیم ضبط کردم:


http://s1.picofile.com/file/7874187197/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C.3ga.html


سه ماهگی

دوم مرداد با هم رفتیم مرکز بهداشت هدیه با این که خودش گفته بود بیاین ولی گفت قد و وزن برا چهار ماهگیه و فقط دور سرتو گرفت البته من خودم قد و وزنت هم گرفتم

وزن 5600

دور سر 39.5

قد 62

توانایی های کسب کرده در ماه سوم

1- قدرت دراز کردن دست و گرفتن جزیی اسباب بازی

2- توانایی بردن دست و اشیا به سمت دهان

3- گفتن اغون

4- خنده صدا دار

5- واکنش به قلقلک

6- برگشتن به طرف صدا

7- آشنایی با بوی مامان

8- بلند کردن سر از روی بالش

9- بالا نگه داشتن طولانی سر در حالت دمر

عکس سه ماهگی

این وقتیه که از خواب پا میشی انقده کش و قوس میای که انگار کوه کندی



تو این عکسم تازه از حموم اومدی و سفید بلوری شدی


عکس آتلیه ای

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

2 ماه و نیم

در 75 روزگیت مجددا رفتیم مرکز بهداشت برای پایش

وزن 5300 کیلوگرم

دور سر 39.2 سانتیمتر


اینم هندونه مامان


خدا

در خود نگاه میکنم که ببینم خطا کجاست؟

بعد از کمی تامل و قدری سکوت پی می برم

آنجا که خالی از "خداست"