-
گریهههههه
پنجشنبه 8 اسفند 1392 17:49
یاسمین جونم خیلی ریزه میزه موندی کمی هم ضعیف به نظر میای غذا هم که درست و حسابی نمیخوری دیروز رفتیم دکتر برای چکاپ ده ماهگیت وزنت که خیلی کم بود ولی قد کشیده بودی هرکی میبینتت میگه چرا این بچه بزرگ نمیشه؟؟؟؟ حالا دکتر برات آزمایش ادرار نوشت گفت شاید عفونت ادراری داشته باشه دیروز که خونه تکوونی داشتیم نرسیدم ازت نمونه...
-
رویش پنجمین مرواریدت مبارک عشقم
شنبه 3 اسفند 1392 16:26
رشد دندان هات سرعت گرفته و بعد حدود ده روز پنجمین دندونت هم درومد امیدوارم همش تند تند دراد تا زودتر درد و اذیتت تموم شه و راحت غذا بخوری ششمی هم تاول زده احتمالا اونم زودی در میاد
-
توانایی های کسب شده در ماه دهم
جمعه 2 اسفند 1392 10:21
1- خودش با کمک میز می ایستد 2- دست میزند 3- با شعر ها و اهنگ ها واکنش مناسب ارائه می دهد 4- زبانش را آگاهانه در میاورد 5- دستش را به نشانه الهی شکر بالا می آورد 6- بدون کمک روی دو زانو می ایستد 7- نشسته خودش را به جلو می کشد (کون خیزه میکند) 8- سق میزند 9- چهار دندان دارد
-
دخترکم رویش چهارمین مرواریدت مبارک
چهارشنبه 23 بهمن 1392 16:41
انار دونه دونه دختری دارم یدونه قشنگ و مهربونه چند وقتیه دخترم گرفتاره دندونه توی دهن بچم یه گل زده جوونه گل نگو مرواریده مثل طلا سفیده قربونت برم این هفته خیلی برات سخت بوده ها به فاصله پنج روز اون یکی دندونت هم در اومد دیگه چهار تا دندون داری و از حالت ننه نقلی بی دندون دراومدی خخخخخ این دندون پیشین بالا سمت راست...
-
حجت قبول مامانی
سهشنبه 22 بهمن 1392 16:51
دخترکم زیارتت قبول این جلوی مسجد النبی روز اوله و من هنوز نمیدونستم عکس آزاده با کلی ترس و لرز ازت عکس انداختم التماس دعا در مسجد النبی ستون حیاط اصلی و اولیه مسجد النبی خانه حضرت زهرا و مقبره پیامبر بالاخره بعد از کلی رفت و آمد سفر مکمون جور شد من و تو و مامانی و بابایی 11 بهمن رفتیم مدینه و بعدشم مکه متاسفانه بابا...
-
رویش سومین مرواریدت مبارک عزیزم
شنبه 19 بهمن 1392 16:34
عزیز دلم بعد از حدود دو ماه اذیت شدن لثه درد، بد غذایی و آب دهن رفتن بالاخره امروز سومین دندانت بیرون اومد آن هم در سرزمین وحی این دندانت یادگاری از خانه خداست دندان پیشین بالا سمت چپ
-
عاشقتم
دوشنبه 7 بهمن 1392 13:16
میوه زندگیم هر روز که میگذرد من بیشتر عاشقت میشوم و احساس شعف میکنم هر کار جدیدی که انجام میدهی قلبم به تپش می افتد و دلم برایت ضعف میرود خدا تو را از همه بلایا حفظ کند آمین
-
دوست داری بایستی
یکشنبه 6 بهمن 1392 13:10
دیگه هر جایی به دستت میرسه میگیری و میخوای وایستی تا دیروز فقط میتونستی دو زانو بشی اما امروز دیگه خودت با کمک پایه صندلی وایسادی کلی هم ذوق میکردی که تونستی بایستی و ماهم کلی ذوق کردیم و تشویقت کردیم دیگه سر جاتم بند نیستی همش میخوای راه بری وقتی هم از خواب بلند میشی زود میچرخی و چهار دست و پا میشی دیشب داشتی از روی...
-
9 ماهگی
شنبه 5 بهمن 1392 17:51
امروز بردمت بهداشت برای چکاپ نه ماهگی اما انقدر دیر شده بود که اون خانمی که همیشه اندازه گیری میکیرد رفته بود اون یکی هم هول هولکی اندازه هاتو گرفت می پرسید که غذا میذاره دهنش؟ منم گفتم نه فقط موبایل و کنترل تلویزیون و میذاره دهنش از اون جایی که بهداشت فقط بلده استرس بده گفت وااای الان باید خودش غذا بخوره بذاره دهنش و...
-
دست دسی
پنجشنبه 3 بهمن 1392 13:01
امروز که بابایی داشت باهات بازی میکرد برای جلب توجهش دست زدی و دیگه وقتی میگیم دس دسی دست میزنی البته روی پاهات هم میکوبی البته دیگه زبونت هم درمیاری و تا میگیم زبونت کو؟ میاریش بیرون و میچرخونیش دیگه کار دیگه ای که یاد گرفتی اینه که از حالت چهار دست و پا میخوای بایستی و باسنت رو بالا میدی البته تو چهار دست و پا رفتن...
-
توانایی های کسب شده در ماه نهم
چهارشنبه 2 بهمن 1392 10:21
1- روی زمین به سمت عقب میخزد 2- سرسری میکند 3- چهار دست و پا میرود 4- با کمک می ایستد 5- خودش را به نام میشناسد
-
بالاخره چهار دست و پا میری
پنجشنبه 26 دی 1392 15:18
دخترم تا امروز که 8ماه و 24 روزته هیچ نشانه ای از سینه خیز رفتن یا چهار دست و پا رفتن درت دیده نمیشد فقط دنده عقب میرفتی ینی بلند میشدی که بری جلو ولی پاهات سر میخورد و میرفتی عقب اما امروز یا بهتر بگم همین الان مثل همیشه حالت چهار دست و پا رو گرفتی و دو قدم هم به جلو رفتی تا اومدم فیلم بگیرم ولو شدی مبارکت باشه دختر...
-
سرما خوردی
یکشنبه 8 دی 1392 19:15
انقد که این چند روز رفتیم مهمونی و همه چلوندنت که سرماخوردی و سرفه خلطی میکنی البته ابریزش بینی و عطسه از هفته قبل میکردی دکتر رفتیم برات داروهای قوی نوشته تا زود خوب شی و ریه ات خیلی عفونی نشه منم امیدوارم زودی خوب شی وزن: 7900 گرم قد: 67سانت دور سر: نگرفت
-
راه افتادن
سهشنبه 3 دی 1392 19:20
تازگیا وقتی دمر میشی میخوای رو به جلو بری ولی پات سر میخوره و میری عقب ولی همین جوری کل خونه رو میچرخی برای چهار دست و پا رفتن هم داری تلاش میکنی ولی هنوز راه نمیری
-
اولین یلدات مبارک 3>
دوشنبه 2 دی 1392 19:08
عزیزم اولین یلدای عمرت مبارک چقدر زود گذشت پاسال همین موقع عا بود که برات لباس هندونه ای گرفتم که شب یلدا بپوشی برات تل هندونه ای هم بافتم که شب یلدا تم هندونه ای داشته باشی بقیه هندونه هام مگنته که به عنوان گیفت به مهمونها دادیم البته بیسکوییت هندونه ای و ژله هندونه ای هم درست کردم تا مامانی مهمون داشت سرو کنیم...
-
توانایی های کسب شده در ماه هشتم
دوشنبه 2 دی 1392 10:21
1- آوا های اد دد بابا ماما ب ووو و غیره را میگوید 2- منظورش را با ایما و اشاره می رساند 3- به سمت عقب میخزد 4- حالت چهار دست و پا میگیرد 5- ادای نانای نای و اتل متل توتوله را در میاورد 6- از انگشت اشاره خود برای برداشتن اشیا استفاده میکند 7- با حرکات منظور خود را میرساند
-
آلرژی جدید
جمعه 29 آذر 1392 01:46
از اول هفت ماهگیت روی چونت یه لک قرمز افتاد اول فک کردیم زخم شده ولی خوب نشد و همین طور بود تا اینکه کم کم اضافه شد به دکتر گفتیم و برات یه پپماد داد ولی به محض اینکه اثرش میرفت دوباره کل صورتت میریخت بیرون فعلا نمیدونیم به چی حساسیت داری البته من مرتب غذاهای جدیدت رو حذف کردم ولی تغییری نکردی فک میکردم به مرکبات...
-
7 ماهگی
جمعه 8 آذر 1392 19:58
مامانی این ماه که برای پایش رفتیم بهداشت و بعدشم دکتر حاتمی هر دو از رشدت راضی بودن انگار خدا بخواد افتادی رو غلتک و دیگه پت پت نمیکنی! با اینکه کلا رو صدک 15 هستی و خیلی تپلی نیستی ولی همین که رشد عادیت رو بکنی ما راضی ایم بگذریم ازین که ی روزایی اصلا غذا نمیخوردی و یه روزایی هم البته خیلی میخوردی حالا کم کم تنوع...
-
توانایی های کسب شده در ماه هفتم
شنبه 2 آذر 1392 10:21
1- غلت زدن خیلی کم 2- به راحتی و بدون کمک می نشیند 3- دومین دندانش درآمده 4- برای برداشتن اشیا دست و تنه اش را به سمتش میکشد 5- با دست به اشیا اشاره میکند 6- دستش را به حالت خداحافظی تکان می دهد 7- دستش را روی اشیا میکوبد 8- اشیا را از دستی به دست دیگر می دهد
-
رویش دومین مرواریدت مبارک گل دخترم
یکشنبه 26 آبان 1392 21:40
بعد دو هفته که بد عنق بودی و از اون خنده های شیرینت خبری نبود امروز دومین دندانت هم نیش زد و به طور کاملا اتفاقی من اینو متوجه شدم فک نمیکردم به این زودیا دومین دندانت هم در بیاد البته از یه چیزی ناراحت شدم چون احساس کردم اون یکی دندانت در اثر قطره اهن سیاه شده خدا کنه این طور نباشه و من فقط تصور کرده باشم عکسم...
-
به راحتی میشینی
سهشنبه 21 آبان 1392 22:25
یاسمین شیطون مامان با اینکه هنوز تلاشی برای غلت زدن یا سینه خیز رفتن (که همه هم سنات میکنن) نمیکنی اما دیگه به راحتی و بدون کمک میشینی البته یکی دو بار ولو شدی و سرت خورده زمین و گریه هم کردی ولی تا افتادنی نباشه برخاستنی هم نیست الان دیگه به راحتی میشینی و طبل لاک پشتیتو میزنی و دیگه تو حالت خوابیده دووم نمیاری مامان...
-
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
جمعه 17 آبان 1392 22:05
شش ماهه کوچک من سرباز امام زمان شوی انشاالله من از این بالا همه جا را می بینم. من از این جا، همه آدم ها و اسب ها را می بینم. چقدر آدم! ... چقدر اسب! ... من از این بالا حتی رودخانه ای می بینم. چقدر آب! کاش کسی جرعه ای آب به من بدهد.... تاکنون پدر مرا روی دست هایش بلند نکرده بود؛ نمی دانم اکنون چرا این کار را کرده.......
-
میگی ماما...
شنبه 11 آبان 1392 22:20
امشب خونه مامان جون بودیم که شما برای اینکه بغلت کنم ( چون لباس بیرون و پوشیده بودم) و با خودم ببرم شروع به گریه و غرغر کردی و وسط غرات گفتی ماما باورم نمیشد و فک کردم کاملا اتفاقی بودی تا اینکه فرداش هم گفتی و هربار که میخواستی بغلت کنم میگفتی اینم صدای دل نشینت
-
واکسن 6 ماهگی
دوشنبه 6 آبان 1392 14:30
مامانی دیروز واکسن 6 ماهگیتو زدی خیلی گریه کردی بمیرم برات ولی خدا رو شکر هم پات کم درد گرفت و امروز دیگه خوب شده بود هم خیلی تب نکردی در حد نیم درجه تب داشتی البته یکم بیحالی که فکر میکنم مال استامینوفنته از امروز هم سوپ رو به غذاهات اضافه کردم در حد یه قاشق غذاخوری خوردی و خیلی دوست داشتی هیچیشو بیرون ندادی وزن:...
-
توانایی های کسب شده در ماه ششم
پنجشنبه 2 آبان 1392 11:22
1- رساندن پا به دهان 2- نشستن بدون کمک برای چند لحظه 3- ابراز علاقه و تمایل نسبت به چیزها 4- به طرف صداها میچرخد 5- اشیا را در دست میگیرد و به دهان می برد 6- به پهلو می شود 7- اشیا را به سمت خود می کشد 8- یک دندان دارد 9- در میان اصوات نامفهوم واژه ماما را تلفظ کرده است
-
رویش اولین مرواریدت مبارک گل دخترم
شنبه 27 مهر 1392 07:24
امروز صبح داشتیم با هم بازی میکردیم و شما داشتی دست منو میک میزدی که یهو دیدم یه چیز تیزی رفت تو دستم فرو اول فک کردم لثته که سفت شده و چند بار دست کشیدم ولی نه این دندونت بود! به مامانی نشون دادم اونم دست زد ولی گفت فکر کردم و چیزی نیست منم بیخیال شدم تا عصری که داشتم بهت حریره میدادم دیدم قاشق به دهنت گیر میکنه...
-
پارک بانوان
جمعه 26 مهر 1392 13:02
-
بازیگوشی
دوشنبه 22 مهر 1392 14:21
مامانی خیلی بازیگوش شدی حتی موقع خوابیدن یاسمین: مامان من اصلا خوابم نمیاد چرا منو خوابوندی بیا بازی کنیم مامان: باشه مامانی بیا بازی یاسمین: عه مامان انگار یکم خوابم گرفته مامان: میدونم دخترم راحت بخواب چند لحظه بعد یاسمین: مامان انگار خوابم رفت مامان: خوابای خوب ببینی گلم
-
اگه گفتی...
پنجشنبه 18 مهر 1392 18:02
اگه گفتی این کیه؟؟؟ این عکس بچگی های عمس ببین چقدر شبیه همین!!!
-
پا خوردن
پنجشنبه 18 مهر 1392 17:56
از وقتی پات به دهنت میرسه دیگه یه سره تو دهنته اینم نشونش